به بهانه سوم خرداد درد دلی با مسئولین 


«به نام خدا»

شنوندگان عزیز توجه فرمایید...

شنوندگان عزیز توجه فرمایید...

شنوندگان عزیز توجه فرمایید...

خرمشهر ٬ شهر خون ٬ آزاد شد...

بار دیگر سوم خرداد از راه رسید و باز این بانگ آشنا از هر کوی و برزن به گوش می رسد: خرمشهر آزاد شد..

سالی یک بار به یاد می آوریم قطعه ای از خاک میهنمان که آغشته به خون هزاران جوان خدا جو بوده طی عملیات غرور آفرین بیت المقدس از وجود دژخیمان بعثی رهایی یافته و به آغوش وطن بازگشته..

ولی افسوس که فقط به یاد می آوریم و از یاد میبریم..

خاکی که برایمان مقدس بود هنوز هم خاک هست ولی ............

سالها از زمانی که منادی ندای آزادی این خاک را داد میگذرد و هنوز جای جای این خاک حکایت از دلاوریها و رشادتها و جان باختگیها به عشق وطن دارد...

شهدا خبر دارید که هنوز خاکی که برای رویش و بالندگیش جان دادید هنوز خاک است....

شهدا خبر دارید در این خاک فقط می توان زیست٬ در واقع فقط میتوان زنده بود نه زندگی کرد...

شهدا خبر دارید..........

با این احوال اگر دل به شهدا و خاطرات آنها بسته باشید آنگاه قدم زدن در این گرمای طاقت فرسا شیرین و دلپذیر می شود..

دل به آنهایی که از زیباییها و وابستگیهای دنیا دل کندند و عاشقانه پر به سوی معبود گشودند...

آنهایی که دوست داشتیم کنارمان باشند ولی نیستند...

نمی دانم چه تقدیری است ولی هرچه هست اینجا هنوز خرمشهر نشده است....

ما همچنان امیدوار به خرمی خرمشهر هستیم...

ما همچنان عاشق شهر خرم نشده هستیم...

ما همچنان به آمدن خبری از جاویدالاثرهایمان دلخوشیم...

ما خرمشهر شدنمان را میخواهیم...