مطالب وخبرهای فرهنگی هنری اجتماعی وسیاسی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دختر» ثبت شده است

پدر یعنی شکوه عشق و امید

دلتنگم و درمانی در راه نیست.               

مثل برفی که دلتنگ تابستانیست

اسفندی که دلتنگ بهاریست

خورشیدی که دلتنگ شبیست 

دلتنگم...

این روز ها خانه صدای پاهایت را کم دارد 

این شبها نمیایی تا کیفت را از دستت بگیرم در آغوش بگیرمت تا همه خستگی هایت از تنت برود 

این روز ها نیستی تا دستانم را بگیری و ساعت ها با هم راه برویم و به قول خودت کمی پدر و دختری با هم گپی بزنیم 

پدر

اولین و آخرین عشق و قهرمان زندگی من اگر میدانستی چقدر  دلتنگتم حتی ثانیه ای صدایت را از من دریغ نمیکردی 

پدر این روزها هر ثانیه ,یک سال میگذرد 

اما امیدوارم و مطمئنم که به زودی در آغوش میگیرمت و به تمام دنیا فخر میفروشم که پدر و دوستی مانند تو دارم.

#هستی_شمخانی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی شمخانی

دخترک کار در سرزمین ثروت

تومثل التماس من میمونی

 نمیدانم چه باید گفت و داغ کدامین درد را باید گریست ، این تصویر در منتهی الیه تمام دردهای ماست دخترک کار، آرمیده در کنار سطل زباله در مملکتی که سیزده درصد کل ثروت جهان را داراست در بی تفاوتی نگاه رهگذران، کنار برجهای آسمانخراشی که ستونهایش بر تاراج هزار هزار میلیاردی بیت المال پی افکنده ، دخترکی که با دستهای کوچک و قلب بزرگش قهرمان روزگار مدرن ماست شاید واقعاً عصر قهرمان‌ها پایان گرفته‌. در اجتماع پلشتی که نمودارهای دینی و غیردینیِ انسان «خلیفة‌الله» ی اش به سوی دنیاطلبی میل گرفته‌ و ‌خزیده در پستوی زد و بندهای مالی و سهم خواهی ها، قهرمان دیرآمده‌ی مدرن، به لگد‌کوب ِ توده‌ها پرتاب شده و مجال نیافته که شیهه‌‌ی‌ درگلوماسیده را حتی به گوش ِ خواب‌هایش سر دهد. که با تنی پرزخم از اسب رویاهای شیرینش کنار خیابان بی کسی فرو افتاده و زباله ها برایش لالایی سر میدهند لعنت به ما که برای آزادی جنگیدیم تا توبرای تکه ای نان بجنگی و رویاهای لطیف کودکانه ات در چنبره زمخت زمانه کابوس شود بخواب ای دختر زیبای شرقی بخواب کنار برج و باروی بلند از خدا بی خبران ،که دست خدای تو روزی از آستینهایت بیرون میزند و انتقام اشکهایت را می گیرد ... حالا بخواب روی زانوی شقایق که در بیداری ِ تلخ ِ حقایق لااقل خواب بی مهری نبینی تو بخواب و ما همچنان به لالایی زمانه گوش میدهیم ما را ببخش اگر این تمام کاری است که برای رویاهای بر باد رفته ات از دستمان بر می آید.



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی شمخانی