2-1-2 وظایف و کارکردهای رسانه:

کارکرد[1] عبارت است از حاصل یا نتیجه نوعی وجود یا عمل (حرکت) اشخاص یا اشیاء و از جمله پدیده‌های لمس ناپذیر چون الگوهای فرهنگی، ساختار های گروهی و نگرش‌ها.

به دیگر سخن کارکرد به معنای نقش یا اثری است که هر پدیده در زنجیره ای از پدیده‌هایی که با آن مرتبط می‌باشد، باقی می‌گذارد. دورکیم در کتاب تقسیم کار اجتماعی، کارکرد را در همین معنا به کار گرفته است. ویلیام اسکیدمور[2] معتقد است بهترین راه برای  فهمیدن این واژه در نظر گرفتن آن به عنوان یک اثر است و فونکسیون هرعملی، اثر آن است.  

مرتن[3] نیز کارکردهای اجتماعی را به کارکردهای آشکار و پنهان و کارکردهای مثبت و منفی تقسیم کرده است، تا این تلقی به وجود نیاید که آثار اجتماعی یک رفتار یا نهاد اجتماعی، الزاماً از آثار آشکار و مثبت جامعه حکایت می‌کند (www.tebyan.net).

بنابراین هر سازمانی که در متن جامعه پدید می‌آید، باید دارای کارکردهایی در خدمت جمع و جامعه باشد و چنان تنظیم گردد که بتواند همانند یک تن، به صورتی هماهنگ، خدمات خود را به جامعه که منشا و موجد آن است، عرضه دارد. سازمان های ارتباطی نیز از این قاعده مستثنی نیستند وتقریباً همه محققان و دست اندرکاران مسائل و نیازهای جامعه، مخصوصاً صاحبنظران وسایل ارتباطی بدان اندیشیده اند (ساروخانی، 1385، 83). نیل پستمن[4] معتقد است: در حقیقت این وسایل ارتباط جمعی هستند، که در بعد گسترده ای از یک سو نقش روزافزون خود را بر آنچه بدان وقوف می‌یابیم، با آن آشنا شویم، رویاروی آن قرار می‌گیریم، هر آنچه را که تجربه می‌کنیم و آنچه را که به عنوان تجربه می‌اندوزیم. آنچه را که به عنوان دانش می‌آموزیم و آن گونه که دانسته‌های خود را می‌سازیم و شکل می‌دهیم بر عهده گرفته‌اند و به آنها شکل و جهت می‌دهند: بلکه از سوی دیگر به گونه‌ای رو به تزاید به ما تحمیل می‌کنند که به چه بیندیشیم، چگونه بیندیشیم، چه و چگونه و چرا احساس کنیم، رابطه مان با خود و دیگران چگونه و به چه میزان باشد و... به بیان کلی، این وسایل ارتباط جمعی هستند که حاکمیت ما را برخود و بر اندیشه و بر احساس و ادراک ما و نیز بر روابط انسانی و اجتماعی ما از ما ربوده‌اند (پستمن، 1378، 15).

ژان کازنو درباره همین طرز اندیشه می‌نویسد: این اندیشه در نظر مردم چه عادی چه تحمیل کرده،  رواج یافت که وسایل ارتباط جمعی قدرتی فوق تصور دارند و می‌توانند افکار فلسفی و سیاسی را منقلب نموده شکل تازه ای بدان بخشند و به اختیار تمامی رفتارها را هدایت نمایند. بر اساس همین اصل این عقیده رواج یافت که مبارزات انتخابی از طریق تلویزیون، موجبات القای انتخاب کنندگان را فراهم می آورد، زیرا حزبی که بیش از همه از تلویزیون استفاده می‌کند، لزوماً از انتخابات، پیروز بیرون خواهد آمد (ساروخانی، 1385، 98).

لاسول محقق ارتباطات و استاد حقوق در «ییل» در مقاله معروف خود «ساخت و کارکرد ارتباطات در جامعه» (1948) اینگونه تصریح می‌کند که کارکردهای ارتباطات اجتماعی به سه دسته ذیل تقسیم می‌شوند:

نظارت بر محیط: جمع آوری اطلاعاتی که جامعه درباره احتیاجات، مخاطرات و فرصت‌ها بایستی بداند تا بدین وسیله خود به مسایل اش پاسخ گوید. 

همبستگی اجتماعی در واکنش به محیط: به کار بستن پاسخ جامعه در مورد اطلاعات مربوط به سیاست‌گذاری، خود سازمان دهی، توزیع قدرت و مسئولیت‌ها و متحول ساختن الگوها به نحوی که مورد نیاز است.

جامعه پذیری: به نظر لاسول با گذر از دانش و ارزش های جامعه، به اندیشه اعضای درونگر و بی اطلاع می‌توان معنی بخشید. بنابراین در جامعه کودکان بزرگ می‌شوند تا در آینده شهروندان مسئول و مفیدی باشند و بزرگسالان نیز اطراف یک شبکه از علوم و عقاید با یکدیگر هم پیمان خواهند شد. (شرام، 1381، 88)

چارلزرایت به این سه کارکرد، سرگرمی نیز اضافه می‌کند، علاوه بر این کارکردها رسانه‌ها ممکن است کژکارکردها هم داشته باشند. نتایجی که مطلوب جامعه و اعضای آن نیست. یک عمل به تنهایی هم می‌تواند کارکرد و هم کژکارکرد داشته باشد.

کارکرد نظارت شامل اخباری است که رسانه‌ها فراهم می‌کنند و برای اقتصاد و جامعه ضروری است (مثل گزارش ترافیک، شرایط آب و هوایی و ...). کارکرد نظارت می‌تواند موجب چندین کژکارکرد هم بشود. وحشت، احتمالاً از تأکید بیش از حد بر خطرات و تهدیدها در جامعه نتیجه می‌شود.

کارکرد[5] همبستگی رسانه‌ها می‌تواند برای جلوگیری از تهدید ثبات اجتماعی به کار رود و اغلب  افکار عمومی را کنترل و مدیریت نماید. این کارکرد وقتی به کژکارکرد تبدیل ‌شود، نقد به حداقل میرسد و دیدگاه اکثریت به حدی تقویت می‌شود که اقلیت راهی برای بیان عقاید خود ندارد و از قدرت به حدی محافظت و پشتیبانی می‌شود که ممکن است نیاز به نظارت و کنترل باشد.

با وجود این به خاطر ماهیت غیرشخصی رسانه‌های جمعی، ادعا شده رسانه‌ها در شخصیت زدایی از جامعه (کارکرد نامطلوب) نقش دارند. رسانه‌ها میانجی افراد شده و تماس شخصی را در ارتباط از بین می‌برند. همچنین این اتهام وارد شده است که رسانه‌ها به کاستن خرده فرهنگ ها و تقویت جامعه توده وار کمک می‌کنند. معنی جامعه توده وار این است که ما به خاطر رسانه‌های جمعی گرایش بیشتری پیدا می‌کنیم به اینکه به شیوه یکسانی صحبت کنیم، به شیوه یکسانی فکر کنیم و کنش و واکنش ما مثل هم باشد.

مبنای نظری این جامعه، این فکر است که هزاران ساعت قرار گرفتن در برابر رسانه‌ها موجب می‌شود میلیون ها نفر الگوهای نقشی را که رسانه‌ها نمایش می‌دهند، بپذیرند. در کنار این گرایش به یکدست‌سازی، این اتهام وجود دارد که رسانه‌های جمعی مانع رشد فرهنگی می‌شوند.

با ملاحظه بسیاری از ستون‌های روزنامه‌ها، گزارش‌های ویژه و برنامه‌های پرکننده وقت، احتمالاً مقصود از بخش اعظم محتوای رسانه‌ها، حتی روزنامه‌ها، سرگرمی است. سرگرم کننده بودن رسانه‌ها به گریز از مشکلات زندگی روزمره و پرکردن اوقات فراغت کمک میکند. رسانه‌ها میلیون ها نفر را در معرض فرهنگ توده ای هنر و موسیقی قرار می‌دهند. برخی اعتقاد دارند که رسانه‌ها ذائقه و سلیقه عمومی را از نظر هنری بالا می‌برند. در عین حال کسان دیگری استدلال می‌کنند که رسانه‌ها ترغیب به غفلت می‌کنند، هنر زیبا را خراب می‌کنند، سلیقه عموم را تنزل می‌دهند و مانع رشد توجه به هنر و تمجید می‌شوند. کارکردهای مطلوب و نامطلوب رسانه‌ها در جدول خلاصه شده است. (سورین و تانکارد، 1386، 453-450) 

تحلیل کارکردی از رسانه‌های جمعی براساس نظر لاسول و رایت:

 

 

کاظم معتمد نژاد در کتاب «وسایل ارتباط جمعی خود» می‌گوید: به طور کلی نیازهای روزافزون گروه‌های وسیع انسانی به استفاده از وسایل ارتباطی برای این وسایل وظایف اجتماعی متعددی پدید آورده اند که به سه دسته تقسیم می‌شوند:

1) وظایف خبری و آموزشی.

2) وظایف راهنمایی ورهبری.

3) وظایف تفریحی و تبلیغی (معتمد نژاد، 1379، 3)

نعیم بدیعی و حسین قندی نیز نقش رسانه‌های ارتباط خبری را چنین برشمرده‌اند:

1) تهیه و تنظیم و ارائه خبرها و گزارش‌های صحیح درباره وقایع مهم کشور و جهان.

2) حمایت از حکومت قانون و ناظر بر اجرای درست و تحقیق قوانین.

3) ایجاد محیط مناسب برای برخورد عقاید گوناگون.

4) فراهم کردن زمینه آموزش مداوم برای بزرگسالان.

5) کمک به رشد فکری و فرهنگی جامعه.

6) فراهم کردن سرگرمی های آموزنده.

7) ایجاد روحیه مشارکت و همکاری با برنامه‌های توسعه بخش (بدیعی و قندی، 1378، 419).

اگرچه امروزه با توسعه و گسترش فناوری و ایجاد یک جامعه اطلاعاتی، کارکرد رسانه‌ها فراتر از موارد مطرح شده از سوی این صاحبنظران ارتباطی است، اما با بررسی وظایف و نقش‌های متعدد آن می‌توان نتیجه گرفت که وسایل ارتباطی هر کشور، قادرند آیینه ی تمام نمای زندگی سیاسی و اجتماعی آن کشور باشند و به همین جهت استقلال و عدم استقلال و آزادی و محدودیت آن ها در منعکس ساختن خواست ها و آرمان های جمعی و حل مسایل عمومی آثار متفاوت پدید می‌آورند. بی جهت نیست که «آلفرد سوی[6]» جامعه شناس و اقتصاد دان معروف فرانسوی وسایل خبری را «کلید دموکراسی» معرفی می‌کند. به عقیده او (آزادگان اجتماع، افراد آگاه و مطلع هستند و افراد ناآگاه و محروم از اخبار در رقیت به سر می‌برند) (معتمد نژاد، 1379، 13)  



[1] Function

[2] William Skidmor

[3] Merton

[4] Nile Postman

[5] Function

[6] Alfred  Sauvy